سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پشت خاکریز

تا به درگاه رضا دست تولا داریم

خاطری فارغ از اندیشه ی دنیا داریم

 باوری سبزتر از روح همه آینه ها

لحظه هایی چه فروزنده و زیبا داریم

آقاجان سلام...

وقتی که از پنجره ی قطار گنبد را دیدم تازه باورم شد که آری اکنون من در مشهدم

وآقا تماشای صحن و بارگاهت چه باشکوه نمایان است از قاب شیشه ای ماشین که  لحظه به لحظه نزدیکتر میشود
و حالاست که چشمم نوری تازه میگیرد و زمزمه ی السلام علیک یا علی بن موسی الرضا دهانم را خوشبو می کند و آن خستگی قطارو راه طولانیش به فراموشی زمان سپرده می شود آری نظاره ی گنبد زمان را به خاک می کشاند
چه زیباست
مولایم زائرانت را می گویم چه زیبا دل داده اند به آقایی که با تمام غریبی اش باز هم ضامن است...مولایم صحن های ضریحت را چه زیبا زینت بخشیدی هر طرف را که می نگرم کسی در کنجی زانوانش را در بغلش گرفته و های های می گرید.... و اما من کسی که هنوز قلبش با دیدن گنبد نشکسته و لایه ی غریبی از روی چشمش بر کنار نرفته و صورتش از هوار های بی حرمتی هنوز خیس نشده  

یا رضا «ع» میلادت شد بهانه ای برا ی سخن گفتنم

میلادت بر تمام شیعیان مبارکـ...

به امید زیارت


پس مولایم ضامنم باش تا من نیز بنده ای باشم برای
الله

اللهم عجل لولیک الفرج

 


نوشته شده در جمعه 91/7/7ساعت 5:0 عصر توسط گمنام... نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin